ترانه باربی از آلبوم زندگی عروسکی

اکنون با کمال تأسف و تأثر (واقعا با کمال تأسف و تأثر) متن ترانة باربی از آلبوم زندگی عروسکی را می خوانیم:

خواب می دید از اون بالاها پایین می آد باربی

اون تو خواب همش می گفت دوسِت دارم باربی

صبح که بیدار شد دید که اینا یه خواب بود

کوچولوی ناز من الهی که فدات شم

تو بخند گریه نکن فدای خنده هات شم

کوچولو گفتی به من کاشکی بشه بخوابم

چشمامو ببندمو باربی بیاد به خوابم

تو گفتی که چشماش قشنگه راستی راستی

چشم تو هم آبیه مثل چشای باربی

تو نازی مثل اون عروسکای باربی

خواب دیده بود فرشته ها می آن از اون بالا ها

از توی اون قصر طلا یه باربی اما چه بلا

فکر نمی کرد که خواب باشه خیال می کرد شانس باهاشه

بیدار که شد صبح شده بود گریه امونش نمی داد

دست می کشید روی چشاش می گفت دلش باربی می خواد

تو میگی دوستش داری قد یه دنیا اما باربی شده برات فقط یه رویا

میگم اون تو قصه هاست همش خیاله

عشق اون برای تو عشقی محاله

دیگه اون فرشته ها نمی یان واسه تو بخونن

توی اون قصر طلا توی غریبه می دونن

اینو من خوب می دونم که تو هم یه عروسکی

واسه اینه می خونم

تو گفتی که چشماش قشنگه راستی راستی

اما من می گم که خودت یه باربی هستی

چشم تو هم آبیه مثل چشای باربی

تو هم نازی مثل عروسکای باربی

به اهتمام: مصاف

آنان که فتنه ایجاد می کنند و شرک می ورزند، بدانند، مصاف پیش روست...